(مشق زندگی)

مضمون غم و کتاب دردی عمه

یک کوفه زن و هزار مردی عمه

گفتی که عموی آب  زخمی شده است

بابای رقیه را چه کردی عمه ؟

***

ای وای چه ها کشیده ای بی بی جان

از نیزه به ما رسیده ای بی بی جان

یک مرد غریبه گوشوارم را برد

بابای مرا ندیده ای بی بی جان

***

در حنجره ی زمانه تابید اصغر

هی گریه نکرد!هی ننالید اصغر

دیگر نگران نباش آرام بگیر

آسوده تر از همیشه خوابید اصغر

***

وقتی که دلت،دل به نگاه شط زد

دستان تو مشق تشنگی را خط زد

خورشید نگاهت از نفس تا افتاد

شب پشت سکوت خیمه ها،بربط زد

 

 میثم ابراهیمی

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی

(آ ـ ب )

عمو تشنه است

( آب را گِل نکنیم )

نیل ، ارس ، آمازون

چقدر بیهوده  در گلوی یک قرن می ریزند

شاید در دور دست ها

کسی بخواهد

طعم فرات را بچشد

می توانی برگردی

مشک ها را برداری

دوباره

برای تشنگی یک ملت دلیل بیاوری

آ ـ ب

هنوز بعد از 14 قرن

عمو آب ندارد.

                            (السلامُ علیک یا اباالفضل العباس )

 میثم ابراهیمی

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 3 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی


کس چون تو،دلیر نینوا نیست، حسین

در عین غریبی،آشنا نیست، حسین

غیر از تو که مرهمی به زخم دل و جان

درد دل شیعه را دوا نیست، حسین

عشقی که تو سایه سار حُسنش باشی

محدود به قلب ماسوا نیست، حسین

ای کاش به پیروان خود می گفتی

ایمان و عمل زهم جدا نیست،حسین

در جنگ میان کفر و دین ، امروزه

شمشیر بُرنده رهگشا نیست، حسین

قلبی که نمی تپد به عشقت، در آن

نوری ز محبت خدا نیست، حسین

از لحظه ی پر کشیدنت در«آفاق»

در بین ستاره ها،سُها نیست،حسین

 میثم ابراهیمی

 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 5 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی


سلام حضرت خورشید بی سر، آقا جان

سلام ظهر عطش،شوق پرپر آقا جان

چه حاجت است به پیشانی تو سنگ زدن

نمیبرند مگر از شما سر ،آقا جان؟

و چشمهای تو دیشب چقدر بارید ند

کجاست دست علمدار لشکر، آقا جان ؟

قصیده های جهان تا همیشه دلتنگند

برای قاسم و عباس و اکبر،آقا جان

و بغض کرده نگاهم غریبیت را باز

سلام بر تو وبر داغ اصغر، آقا جان

 میثم ابراهیمی


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 2 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی

 

آیت‌الله جوادی‌آملی:جوان بیکار با نصیحت آرام نمی‌شود/ روزی تازیانه ضعف مدیریت در کشور را خواهیم خورد

احزاب و شخصیت‌ها - آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه ‌با موعظه و نصحیت نمی‌توان جوان‌های بیکار را آرام کرد، گفت: ‌کشوی که هم آب و هم خاک دارد اما بیکاری و تورم در آن وجود دارد، ‌از رحمت خدا به دور مانده است.

آیت‌الله جواد‌آملی رئیس بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی ‌اسراء ظهر پنج‌شنبه در دیدار ‌اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین ‌با بیان اینکه امیدوارم خداوند به همه علاقمندان به اسلام توفیقی عطا کند که هم بار خود را به مقصود رساند و هم باری بر دوش دیگران نگذارند، اظهار داشت: جریان مهندسی و ریاضی به این است که ‌هر چیزی در جای خود باشد.
در ادامه گزیده ای از سخنان آیت الله جوادی آملی به نقل از مهر و فارس می آید:

  • غرب وقتی با دست خالی سراغ مبانی رفت، مواد حقوقی دلخواه از خود در می‌آورد و به همین دلیل در بغداد و در ترکیه معطل کردند و در مسکو هم معطل خواهند کرد و این اعمال را عدل هم می دانند.
  • تا قانونگذار منبع شناس نباشد دستش خالی است و عرفی فکر می کند. ما با این همه امکانات در کشور فقر زیادی داریم؛ کشوری که این همه آب و خاک دارد و در عین حال عده زیادی هم فقیر هستند حضرت علی(ع) فرموده آن از رحمت خدا دور باد.
  • کشور ما چهار فصل است؛ آب فراوان دارد که به دریا هرز می رود، خاک فراوان ولی در عین حال بیکار و فقیر هم در آن موج می زند؛ ضعف مدیریت یعنی همین؛ امکانات فراوان، درگیری زیاد و عده ای هم بیکار و فقیر و نتیجه این است که روزی تازیانه این کار را خواهیم خورد.
  • با این همه امکانات در کشور یا اختلاس است و یا به جان هم می افتیم و باندبازی می کنیم.
  • مسئله فقر و گرانی چیزی نیست که گفته شود 20 یا 30 درصد مردم فقیر‌ هستند. نباید توقع داشت با موعظه و نصحیت جوان‌های بیکار را آرام کرد چرا‌که این توقع به جایی نیست و کشوی که هم آب و هم خاک دارد اما بیکاری و تورم در آن وجود داشته باشد، باید گفت که از رحمت خدا به دور مانده است.
  • برخی از شما در مجلس یا خارج از مجلس قرار دارید، ما در هر بخشی که حضور داشته باشیم، به یک منبع الهی نیاز داریم و در واقع 3 عنصر مدار قانونی، استخراج این مواد از مبانی و همچنین این مبانی را از منابع گرفتن در جامعه و مجلس بسیار مهم است و تفاوت نظام اسلامی با غیر‌اسلامی در ضلع سوم است.
  • معنای عدل روشن است و به معنی این است که هر چیزی در جای خود قرار گیرد، از این رو کسی که اشیاء را نیافریده و جای اشیاء را نمی‌داند، دستش خالی است که برخی با دست خالی به سراغ مبانی می‌روند ‌و به دلخواه از این مبانی مواد حقوقی را در‌می‌آوردند و می‌شود سازمان ملل.
  • باید گفت که سازمان ملل دستش خالی است. سازمان ملل مواد و مبانی را دارد اما منابع را ندارد و همانگونه که در بغداد ایران را معطل کردند، در مسکو نیز ایران را معطل خواهند کرد؛ با اینکه حق با ما است.
  • اگر جامعه‌ای بخواهد مهندسی فکر کند، باید منبع داشته باشد. در جامعه ما قانون شناسی وجود دارد چراکه قانونگذار تنها خداوند است و آنچه که منبع وحیانی ندارد، برابر میل خود تشخیص می‌دهد اما ما منبع وحیانی داریم، از این رو قانون شناس هستیم. قانونگذار خداوند است. موضوعات و محمولات را خداوند آفریده است، از این رو عقل نمی‌تواند قانون‌گذار باشد.
  • موضوع تفکیک قوا بسیار مثبت است؛ یکی نیروی قانون را می‌شناسد و نیروی دیگر اجرا می‌کند و همچنین یک قاضی قانون و اجرای آن را رصد می‌کند. اگر خود مجری قاضی باشد، مشکلاتی به وجود خواهد آمد. باید یک داور و قاضی جداگانه وجود داشته باشد و عمل مجری را با قانون تطبیق دهد که اگر خلاف آن بود، تذکر دهد.
  • خداوند مهندسی فرهنگی را در درون همه ما قرار داده است. نفس لوامه همانند دستگاه قضاء عمل می‌کند و وقتی خطایی از ما سر بزند، ما را سرزنش خواهد کرد.


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی


روز اول محرم، وجود مبارک امام هشتم بسیار غمگین بود. ابن شبیب به خدمت حضرت مشرف شد، دید حضرت بسیار غمگین است. عرض کرد: چرا غمگین هستید؟ فرمود: امروز اول محرم است. تو اگر بخواهی گریه کنی، اگر می خواهی برای چیزی گریه کنی، بر ابی عبدالله گریه کن! برای اینکه او که رفت، نگذاشتند جامعه ما طعم عدالت را بچشد، طعم عقل را بچشد... سالار شهیدان را مظلومانه شهید کردند...

ایام متعلق به این خاندان و عرض ادب کردن به اینها برای خود ما فضیلت است. چون گریه کردن ما را مسلح می کند. شما در دعای کمیل می خوانید که گریه سلاح مؤمن است، اسلحه مؤمن است. اگر کسی اهل جهاد بود، خواست مبارزه کند، با دست خالی که نمی تواند بجنگد. اگر خواست با دشمن بجنگد، سلاح او تفنگ است، گلوله است و... اگر هم خواست با غرور و منیت و خودخواهی و نفس اماره بجنگد، این در دعای کمیل آمده است:و س لاحه البکاء (1).

این گریه خالصانه به درگاه خدای سبحان، آدم را مسلح می کند. یعنی آدم را از غرور، از تعدی، از ظلم و از خودبینی نجات می دهد، از احسن اثاثاً و رءیا (2) نجات می دهد، ازطمع نجات می دهد. حالا گریه خاضعانه در عبادت و غیرعبادت یک اثر دارد، گریه برای سالار شهیدان یک اثر دارد. این گریه ما را به ولایت نزدیک می کند، به امامت نزدیک می کند، به علاقه به آنها نزدیک می کند...

انسان اهل گریه، رقیق القلب است؛ قسیّ القلب نیست. این که گفتند به مجالس حسین بن علی شرکت کنید؛ برای اینکه جامعه، بهترین راه زندگی اش همین است. آنهائی که با این معارف رابطه ای ندارند، بالاخره همیشه در زحمت اند. درباره خود سیدالشهداء، حسین بن علی بن ابیطالب (سلام الله علیه) گفتند: انبیای الهی گریه کردند، وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) گریه کرد. فاطمه زهرا و علی بن ابیطالب (علیهما آلاف التحیّه و الثناء) گریه کردند...


خیمه ها را علم کنید!
وجود مبارک ابی عبدالله گفت: اینجا کجاست؟ اسامی این سرزمین را گفتند؛ نینوا و غاضریّه و امثال ذلک را گفتند، بعد گفتند: کربلاست، که حضرت فرمود: اینجا باید بارانداز کنیم. هاهنا مناخ رکابنا، هاهنا مذبح اطفال نا، هاهنا مقتل رجال نا (3).

اینجاست؛ بچه هایمان را ذبح می کنند، مردانمان را می کشند، فرزندان ما را به اسارت می برند، همین جاست. این را وجود مبارک ابی عبدالله از امیرالمؤمنین و از آباء کرامش شنیده بود؛ بیست سال قبل از جریان کربلا، امیرالمؤمنین وقتی از جنگ صفین برمی گشت، به این سرزمین که رسید از اسب پیاده شد؛ خاک را گرفت، بو کرد، دو رکعت نماز خواند، بعد فرمود: هاهنا،هاهنا. همین جاست، همین جاست... به حضرت عرض کردند: چی اینجاست؟ فرمود: هاهنا مصارع عشاق (4). اینجا عاشقانی می آرمند.

حسین بن علی هم که دوم محرم وارد شد، فرمود: هاهنا، هاهنا. همین جاست، همین جاست. اینجا شهید می شوند، اینجا ذبح می شوند. اینجا سر می برند، اینجا اسیر می گیرند. اینجاست! فرمود: پیاده شوید! پیاده شدند؛ وقتی خواستند خیمه ها را علم بکنند، حضرت دستور داد خیام زن و بچه در وسط باشد. خیام بنی هاشم که محرم اند، اطراف خیام زن و بچه باشد؛ خیام اصحاب که به منزله پاسدار و نگهبانان اینها هستند، اطراف خیام بنی هاشم باشد؛ که با نامحرم ها هیچ رابطه ای نداشته باشند. این صحنه در روز دوم محرم، اتفاق افتاد.

شب عاشورا که شد، عصر تاسوعا فرمود: همین نقشه و همین سامانه باشد، منتها اینها را جمع تر کنید. این طنابها را به هم محکم گره بزنید؛ خیام بچه ها در وسط، خیام بنی هاشم اطراف، خیام اصحاب اطراف؛ اما فاصله کمتر، این طنابها به هم گره بخورد، که در این تاخت و تازها این خیمه ها نیافتد. اطراف خیام را گودال بکنید- این چون جائی که نهر روان دائمی است، اطرافش نی روئیده می شود- فرمود: این نی ها را بیاورید، در این گودالها بریزید، آتش بزنید که فردا از پشت خیام کسی حمله نکند!

این دستور را در شب عاشورا داد. فقط یک طرف جلوی خیام باز بود که این رزمنده ها به میدان می رفتند، و اجسادشان را هم از همین راه به خیمه دار الحرب می آوردند. بقیه راهها بسته بود؛ یعنی پشت اش گودال آتش بود...

همین بود که وقتی عصر عاشورا به خیام حمله کردند، به زین العابدین (سلام الله علیه) گفتند: اینها دارند می آیند، بچه ها چه کنند؟ فرمود: فرار کنند، کسی در خیمه نباشد؛ عرض کرد: راه نیست!! اینها از چه راه فرار کنند؟! تنها راهی که این خیام با میدان دارد، همین راه روبروست. اطرافش گودالی بودکه آتش زدند که مبادا دشمن ها از پشت سر حمله کنند...


حکمت عاطفه نبوی
مکرر نقل کردند که وجود مبارک رسول الله«ص» در حالات گوناگون گاهی لبان مطهر ابی عبدالله را می بوسید، گاهی زیر گلوی حضرت را می بوسید. گاهی دکمه های ابی عبدالله را باز می کرد، از زیر گلو تا سینه را مکرر می بوسید. مردم نمی فهمیدند برای چه وجود مبارک پیغمبر این کارها را می کند! و با سایر بچه ها اینطور عطوفانه رفتار نمی کرد...

یک وقتی خون چشمان مطهر ابی عبدالله را گرفت و دید سینه مطهرش سنگین شده؛ فرمود: کیستی؟ جای بلندی نشسته ای! این جائی که تو الان پا گذاشتی، مکرر پیغمبر بوسید... آن روز فهمیدند چرا وجود مبارک پیغمبر اینقدر لبان حسین را می بوسید، گلوی حسین را می بوسید، سینه حسین را می بوسید. آن نقاط یا جای تیر شد یا جای سنگ یا جای نشستن شمر؛ والشّ مر جال س علی صدره (5)...


¤ تلفیقی از سخنرانی آیت الله جوادی آملی، حسینیه هدایت آمل 11 بهمن 1348 و سخنرانی در حسینیه ارشاد آمل روزهای اول و دوم بهمن 1358.

پی نوشت:
(1) مفاتیح الجنان. دعای کمیل
(2) مریم.47
(3) بحارالأنوار.ج44.ص383
(4) بحارالأنوار.ج14.ص 592
(5) بحارالأنوار.ج89.ص 223

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی

جره نامه رهبری انقلاب آیت الله خامنه ای


خامنه ای , رهبر

بر اساس اين شجره نامه نسب حضرت آيت الله خامنه اي به واسطه 36 نسل ،  به امام حسين(ع) مي رسد.

امام حسين، امام زين العابدين، علي اصغر،...، سيد جواد، سيد علي خامنه اي

نام برادران آیت الله خامنه ای : سید هادی خامنه ای ، سید محمد خامنه ای

نام فرزندان آیت الله خامنه ای : مصطفی خامنه ای ، مجتبی خامنه ای ، محسن خامنه ای ، میثم خامنه ای ، بشری خامنه ای ، هدی خامنه ای

نسب آیت الله خامنه ای به حضرت سلطان سید محمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد می شود می رسد . ایشان به دلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش ، آشتیان و فراهان می آیند و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار می گیرند ولی مأموران عباسی در تفرش ایشان را دستگیر و شهید می کنند و هم اکنون مزار ایشان در میقان اراک قرار داد . سید محمد فرزند سید محمدتقی ، فرزند سید میرزا علی ، فرزند سید میرزا اکبر ، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرت سلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت می کنند و در شهر خامنه – 80 کیلومتری شمال غربی تبریز – ساکن می شوند . بعد از وی سید حسین ، فرزند سید محمد در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم می شود و البته به نجف اشرف سفر می کنند و در آنجا به درس و بحث اشتغال می ورزند . ایشان جد حاج سید علی خامنه ای بودند .

عکس شجره نامه رهبری آیت الله خامنه ای در ادامه ...

براي ديدن عكس شجره نامه سيد علی خامنه ای در اندازه بزرگ ، روي عكس كليك كنيد .

 


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 28 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی

جملات کوتاه و بسیار زیبا از شهدا

 

 

حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شده ایم و بریده ایم. اسلام دست از سر ما بر نمی دارد. ماباید بمانیم و کاری را که می خواهیم. انجام بدهیم. همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم.و آن (( عشق)) است. اگر عاشقانه با کار پیش بیایی به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمی کند...

 

 شهیدمحمد ابراهیم همت

 

دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم!!!

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!!!

دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!!

جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو میدهد!!!

الهی:

نصیرمان باش تا بصیر گردیم!!!

بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!!!

و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.!!!

 


نوشته شده در تاريخ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی

سخن گفتن از شخصیتى که داراى عظمتى ویژه و پرورشى نمونه و حضورى همه جانبه در تمام جهات انسانیت است، عشق و عجز را به همراه خود‌می‌آورد. زنان مطرح در قرآن، هریک شاخص‌هاى ویژه‌اى داشته‌اند و فاطمه، خود به تنهایى همه آن شاخص‌ها را با خود به همراه دارد.

فاطمه، بانویى است چون مریم، پاک و مطهر ـ داراى ارتقاى روحى و معنوی؛ چون بلقیس، با علم و درایت؛ چون زنان معاصر با حضرت موسی، حاضر در تمام لحظات حساس و سرنوشت‌ساز؛ چون هاجر، صبور و با استقامت.

فاطمه، نه تنها، تمامى اینها را در خود، جمع داشت، بلکه خود، حقیقت حُسن و تجسم عینى آن بود و از این بالاتر، او بهترین اهل زمین بود. و از این نیز فراتر، او محور هستى و انگیزه خلقت عالم، اعم از آسمان و زمین و جن بود:

یا أحمد! لولاک لما خلقت الافلاک، لولا على لما خلقتک، لولا فاطمه لما خلقتکما.1

سخن گفتن از فاطمه، فراتر از اندیشه بشرى است، لذا باید شناخت او را در کلمات خدا و رسولش یافت. اگر معانى در قالب آن الفاظ بیان می‌شود، به منزله تنزیل حقیقت بلند پایه اوست. از این‌رو به بررسى آیات نازل شده در حق معرفتش
( 148 )


می‌پردازیم. اما قبل از ورود به بحث، نکاتى را یاد‌آور می‌شویم.

1. چون هدف، نشان دادن شمه‌اى از شخصیت فاطمه‌(س) در کلام وحى است از پرداختن به مباحث جزئى و فنى ادبی، تفسیرى و فقهی، خود‌دارى کرده و به حد‌اقل در این زمینه اکتفا می‌کنیم.

2. دلالت همه آیات مورد بحث یکسان نیست. بر برخى از آیات، گذشته از ظاهر کلام، روایات متواتر از طریق شیعى و سنّى دلالت دارد. و برخى دیگر علاوه بر‌معنا وتفسیر ظاهرى به حکم تفسیر باطنی، برآن حضرت منطبق است و برخى از آیات از قبیل بیان یکى از مصادیق آیه و از باب تطبیق است نه تفسیر.

3. برخى آیات، تنها به شخصیت حضرت زهرا‌(س) دلالت دارد و بعضى ناظر به مقام و منزلت اهل‌بیت رسول خداست که حضرتش یکى از آنهاست.

آیاتى که دلالت برفاطمه‌(س) دارند ـ مطابق شاخص‌هایى که ذکر کرده‌ایم ـ بر‌طبق احادیث و اعتقادات شیعه بسیارند.

از جمله:آیه 6 از سوره فاتحه؛ 21 و37 از سوره بقره؛ 61‌، 101‌، 103، 137‌، 195از سوره آل‌عمران؛ 69 از سوره نساء؛ 119 از سوره توبه؛ 24 از سوره ابراهیم؛ 26 و 57 از سوره اسراء، 111 از سوره مؤمنون؛ 87 از سوره انعام؛ 35 از سوره نور؛ 115و 132 از سوره طه؛ 54 و 74 از سوره فرقان؛ 333 و 57 از سوره احزاب؛ 23 از سوره شوری؛ 11 از سوره محمد؛ 17 از سوره ذاریات؛ 21 از سوره طور؛ 19 و 20 از سوره الرحمن؛ 8 از سوره حشر؛ 1 از سوره قدر، 38 و 39 از سوره مدثر؛ 3 تا 7 از سوره لیل؛ 9 از سوره مزمّل؛ 102 از سوره انبیاء؛ و 1 تا 3 سوره کوثر.

در این مقاله به بررسى چند نمونه از این آیات با در نظر گرفتن نکاتى که قبلاً ذکر شد، می‌پردازیم:
1. سوره کوثر
إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک وانحر، إنّ شانئک هو الأبتر

در شأن نزول این سوره گفته شده:

زمانى که رسول‌(ص) دو تن از فرزندان خود به نام‌هاى عبد‌اللّه و قاسم را از دست داد و دشمنان آن حضرت، براى تضعیف او، زبان طعن و شماتت، گشودند، عاص بن وائل او را «ابتر» خواند،2 که در لغت عرب به «مقطوع
( 149 )


النسل» اطلاق می‌شود.3

کوثر از ریشه کثرت است و برچیزى اطلاق می‌شود که شأنیت کثرت در او باشد و مراد از کوثر خیر فراوان است.4

البته آن خیر کثیرى که پیامبر در نتیجه اعطاى خداوند؛ مالک آن شده است، در آیه اول مشخص نشده و شاید بدین لحاظ باشد که با اطلاق و عدم تقیید آن، عظمت و شأن خاص، بدان ببخشد.

براى کلمه (کوثر) در این سوره، معانى متعدد مطرح شده است، علامه طباطبایى در المیزان با توجه به معناى آخرین آیه که دشمن آن حضرت را، ابتر معرفى کرده، مناسب‌ترین معنا را «کثرت» ذریه پیامبر اکرم (ص) ذکر می‌کند.5 اگر خیر کثیر هم مراد باشد، یقیناً یکى از مصادیق آن، فراوانى نسل آن حضرت است.

کوثر، صیغه مبالغه است. یعنى اى پیامبر، به تو، دخترى دادیم که مجسمه خیر است، استوانه برکت و اسطوره بالندگى است، به تو دخترى دادیم که اگر همه فضایل و سجایاى انسانى را مجسم کنند، زهرا می‌شود. اى پیامبر، به شکرانه این نعمتى که به هیچ‌کس داده نشده و نخواهد شد، نماز بخوان و در هنگام تکبیر، دستهایت را بلند کن که این یک حالت خضوع است براى بنده و جلالتى است برا ى خدا!

امام فخررازى در ذیل آیه می‌نویسد:

کوثر هشت معنا دارد که تمام آن معانى درباره حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا‌(س) است. آنگاه خودش می‌گوید: چگونه، فاطمه کوثر نباشد که چون علی‌بن‌الحسین و محمد‌بن‌على باقرالعلوم و صادق المصدق، میوه و ثمره دارد.6

آرى فاطمه، چگونه خیر کثیر نباشد که از این نهر کوثر، صدها و بلکه هزاران جوى زلال و روشن، منشعب است.

حسن ختام این بخش،آن که نزول چنین سوره‌اى و چنین تعبیر بلندى (کوثر) درباره فاطمه در عهد جاهلیت عربى که «زن» نه تنها از کم‌ترین حقوق انسانى برخوردار نبود، بلکه تولد دختر مایه ننگ و سرافکندگى بود و دختران، زنده بگور می‌شدند، نشانگر جایگاه ارزشمند زن در مکتب حیات بخش اسلام است. موجودى که می‌تواند منشأ این مقدار خیر و برکت در تاریخ بشریت باشد. موجودى که بنده برگزیده خدا و
( 150 )


اشرف مخلوقات عالم، باید به شکرانه برخوردارى از آن، در برابر پروردگارش، سربرخاک بساید. در کدامین مکتب می‌توان چنین قرب و منزلتى براى زن یافت؟7
2. آیه تطهیر

إنّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و‌یطهّرکم تطهیرا (احزاب،33/33)

این آیه به گفته بیشتر محدثان اهل سنّت و تمام علماى شیعه، در خصوص اهل کساء، نازل شده است.

چنانچه در صحیح مسلم و ترمذى و تفسیر کشّاف و طبرى و در‌المنثور، مستدرک حاکم، منتخب کنز‌العمال و کتاب‌هاى دیگر از عایشه و ام سلمه و انس‌بن‌مالک و ابو‌سعید‌‌خدرى و دیگران با مختصر اختلافى روایت کرده‌اند که چون آیه تطهیر نازل شد، رسول خدا (ص)، فاطمه (س) و على (ع) و حسن و حسین‌ (ع) را خواندند و کساى خود را بر روى آنها انداختند و فرمودند: «اللهم إنّ هؤلاء أهل بیتی، فاذهب عنهم الرّجس و‌طهّرهم تطهیرا».

در انتهاى سوره واقعه،می‌فرماید: إنّه لقرآن کریم، فى کتاب مکنون، لایمسّه إلاّ المطهّرون؛ هیچ‌کس به قرآن، مسّ وجودى پیدا نمی‌کند مگر مطهرون.

با توجه به این آیه، تنها اهل بیت، مسّ وجودى کتاب مکنون را دارند و این هم فضیلتى بزرگ براى حضرت زهرا (س) است.

با توجه به این‌که منظور از اراده حق تعالی، در این آیه، اراده تکوینى است نه تشریعى و با توجه به احادیثى که معناى «رجس» را پاکى از گناه و آلودگى می‌داند ـ نه پاکى ازنجاسات ظاهرى ـ این آیه شریفه، بزرگ‌ترین دلیل بر عصمت فاطمه زهرا (س) از هر‌گونه گناه و آلودگى است، بلکه می‌توان گفت: از بعضى جهات مقام صدیقه طاهره، از بسیارى از انبیا وائمه (ع) نیز برتر است. چنانچه این مطلب، از سخنان تاریخى امام حسین (ع) در شب عاشورا در پاسخ به بی‌تابى خواهرش زینب، مشاهده می‌شود.

امام على (ع) با استناد به آیه تطهیر، عصمت و طهارت زهراى مرضیه را یادآورى می‌کنند . وقتى خلیفه اول با حضرت زهرا (س)، به منازعه برخاست و فدک را که در اختیار آن حضرت بود، مصادره کرد و دعوى آن حضرت را نشنید و شاهدانش را قبول نکرد، امام على (ع) خطاب به وى گفت:
( 151 )


اگر کسى ادعا کند که {نعوذا بالله} فاطمه زهرا مرتکب منکر شده است و براى ادعاى خود، شاهدانى هم بیاورد و تو او را تصدیق کنی، کتاب خدا را تکذیب کرده‌اى زیرا آیه تطهیر، شهادت خدا بر طهارت زهرا (س) است.

آن بانوى بزرگ حد وسط و محور ارتباط اهل کساء بود.«هم اهل بیت النبوه و‌معدن الرساله، هم فاطمه و‌أبوها و‌بعلها و‌بنوها» آنان اهل بیت نبوت و معدن رسالت هستند: فاطمه، پدر فاطمه، همسر فاطمه و پسران فاطمه.

محور اصلى ارتباط اهل بیت با رسول خدا، یک زن است، زنى که ذریه‌اى پاک از او، زاده می‌شود و اوست که تنها حلقه اتصال این فرزندان با رسول خداست.8

اگر به این نکته دقت کنیم که گوینده این کلام، اللّه، ذات مستجمع صفات جمالیه و جلالیه است، خدایى که پروردگار عالم وجود است و اراده‌اش مساوى با تحقق و وقوع می‌باشد، حقیقت این تکریم را بهتر، احساس خواهیم کرد.
3. آیه (لیله القدر)
إنّا أنزلناه فى لیله القدر

این آیه از جمله آیاتى است که علاوه بر معنا و تفسیر ظاهری، به حکم تفسیر باطنى برآن حضرت منطبق است.

در تفسیر فرات کوفى با ذکر سند از امام صادق‌(ع) نقل شده است، که حضرت در تفسیر «إنّا أنزلناه فى لیله القدر» فرمودند: «لیله» فاطمه و«القدر»، اللّه است. سپس افزودند:

«فمن عرف فاطمه حق معرفتها، فقد أدرک لیله‌القدر و‌إنّما سمّیت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها؛ پس هر کسى که فاطمه را به درستى و «کما هو حقه» بشناسد، لیله القدر را درک کرده است و فاطمه به این نام، نامگذارى شده، به خاطر آن‌که مردم از شناخت او عاجزند.

به راستى چرا فاطمه‌(س) لیله القدر نباشد و حال آن‌که یازده قرآن ناطق در این «لیله» نازل شده است.

فاطمه، لیله القدر است زیرا که:

1. در میان همه شب‌ها، آنچه بی‌نظیر و مطلوب است، شب قدر است. در میان همه زنها نیز آن‌که بی‌نظیر و مطلوب است، فاطمه است.
( 152 )


2. از آن حضرت، تعبیر «لیل» شده است. زیرا همان گونه که شب همه چیز را در برمی‌گیرد، ظلم و ستم بنی‌امیه آن حضرت را در برگرفت.

3. فاطمه، شب ولیل است زیرا شب، بیانگر پوشیدگى و مستورى و حجاب و عفت و حیاء است.

4. ویژگى شب قدر، توبه و نزدیکى به خدا و اطاعت و بندگى و حفظ احکام است. ویژگى فاطمه‌(س) و را ه و روش و سیره آن حضرت نیز، قرب به خدا و اطاعت و بندگى او و حفظ ارزش‌هاى الهى است.

5. مهم‌ترین و ممتازترین عمل در شب قدر، علم و پرداختن به آن است. درمیان صفات و ویژگی‌هاى فاطمه، نیز علم و معرفت و آگاهى آن حضرت به خدا، دین خدا، تکالیف، وظایف و ارزش‌هاى انسانی، از همه مهم‌تر و بزرگ‌تر است. ارزش سایر اعمال آن حضرت به همین آگاهى و شناخت و علم اوست و این از بزرگ‌ترین درس‌ها و تعالیم براى همه، بخصوص براى زنان است.

6. شب قدر از هزار ماه، بهتر است و یک لحظه و یک روز زندگى و سیره حضرت زهرا‌(س)، از هزاران ماه و سال زندگى که در آنها خبرى از آن راه و روش و الگو نباشد، بهتر است.

7. شب قدر، ظرف و جایگاه قرآن است.جایگاه حضرت زهرا و گفتار و کردار و زندگى آن حضرت هم درتفسیر عملى قرآن و تجسم و تبلور آیات آن است. همان‌گونه که انسان در شب قدر به قرآن، نزدیک‌تر شده، و آن را بر سر مى نهد، با نزدیک شدن به حضرت زهرا‌‌(س) نیز انسان به قرآن نزدیک شده و آن را نصب العین خود قرار می‌دهد.

8. شب قدر همان لیله مبارکه یعنى شب نزول برکت و ارزش‌ها است و چشمه‌اى است که این فضایل و سعادت‌ها از آن جوشیده و نازل مى شود. فاطمه نیز محل نزول و صدور این اصالت‌ها و ارزش‌ها و مکارم است.

9. شب قدر، تجمع ملائکه اللّه است و بهره از عالم ملکوت، افزون‌تر خواهد بود. آن کس هم که بیشتر با فاطمه، نزدیک‌تر شده و از آن حضرت بهره ببرد از خوى و خصلت ملائکه، حظ فزون‌ترى برده و به عالم فرشتگان و تجرّد و تقدّس، نزدیک‌تر می‌گردد بلکه از آنها نیز، برتر می‌رود.

10. ممکن است سال‌ها بگذرد و کسى از شب قدر، جز ظاهری، بیش درک نکند،
( 153 )


اما اگر از حقیقت آن، ذره‌اى درک نماید، چنان آگاهى و تنبه بیدارى به او می‌بخشد که مسیر زندگیش عوض می‌شود و سخت به خدا نزدیک می‌گردد. فاطمه، نیز چنین است.یعنى ممکن است فرد یا جامعه‌اى سالها به لیله‌القدر برسد و فاطمه‌‌(س) را از خود بداند؛ اما حقیقت او را درک نکند و جز ظاهرى از آن نفهمد، اما با درک زندگى و ابعاد گوناگون حیات واقعى فاطمه، جرقه‌اى در دل آنان بدرخشد و مسیر سرنوشت آنان را عوض نماید.

از این گذشته زمان غسل و کفن و دفن، بنابر وصیت حضرتش نیز در دل شب متناسب با لیله القدر است و قرن‌ها است که قبر مجهول و ناپیداى او نیز حاکى از تناسب وجود مقدسش با لیله القدر دارد.

و «اللیله هى فاطمه و‌القدر هو اللّه»: فاطمه، اضافه تشریفى به خدا دارد از حیث:

1. آن‌که پس از پدر بزرگوار و شوهر گرانقدرش، بیش از تمام پیامبران مرسل و غیر مرسل، ایمان به خدا داشته و در عالم انوار و اشباح و ارواح، خدا را تسبیح و تمجید و تقدیس و تحلیل کرده و سپاسگزار بوده است. نور مقدس او چندین هزار سال پیش از آفرینش آسمان و زمین آفریده شده است.

2. آنکه فاطمه زهرا، افضل تمام انبیا ومرسلین وملائکه و مقربین است و همه آنها نیازمند به شفاعت زهرا‌(س) طبق اخبار و احادیث مستفیضه صادره از مصادر وحى و تنزیل می‌باشند.

3. آن که ملائکه حتى جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و عزائیل هم بی‌اذن بر او داخل نمی‌شوند. و از اطاعت او بیرون نبودند و خداوند عزّوجلّ، عهد ولایت او را از آنها گرفته است.

4. زهراى مرضیه، علت وجود ائمه یازده‌گانه، اوصیاى رسول خدا (ص) می‌باشد و ذریه پیامبر تا قیامت از نسل او هستند.

ارباب معرفت نیز در بعضى از تفاسیر، روایت امام صادق (ع) را نقل کرده و آن را پذیرفته‌اند و براساس مبانى عرفان اسلامى «لیله مبارکه» را انسان کامل، تفسیر کرده‌اند. انسان کامل در این مکتب جایگاه محورى دارد. از نظر روایات مسلّم است که جبرئیل امین به فاطمه‌(س) نازل می‌شده9، در حالى که جبرئیل امین، حتى بر‌ائمه‌(ع) نیز نازل نمی‌شد. مصحف فاطمه، محصول شرفیابى فرشته وحى الهى بر حضرت زهراست که از افتخارات تشیع، شمرده می‌شود.
( 154 )


امام صادق‌(ع) در ضمن مصحف فاطمه می‌فرماید: «فیه علم القرآن کما انزل»؛ علم قرآن همان‌طور که نازل شده در مصحف فاطمه‌(س) موجود است.

لذا آگاهى از قرآن و اسرار آن مربوط به حضرت زهرا و سایر معصومان می‌باشد، چون قرآن در خانه آنها نازل شده است، آنها هستند که در سایه آشنایى با این منبع لایزال الهى توانایى شناخت و درک حقایق و معارف و دانش‌هاى گوناگون را پیدا کرده‌اند.

در بعضى روایات آمده که مصحف فاطمه، سه برابر قرآن است. شاید تأویل و تفسیر قرآن مجید باشد زیرا ما معتقدیم که علم قرآن طبق فرمایش خود قرآن، در نزد صاحبان این علم است که آنها هم، همان ائمه طاهرین هستند که فاطمه‌‌(س) نیز جزو آنهاست. اما در اینجا مطلب بالاتر است زیرا مصحف با این خصوصیات، فقط، بر‌فاطمه‌(س) قرائت شده‌است.
4. آیه مباهله

فمن حاجّک فیه من بعدما جائک من العلم فقل تعالوا ندع أبنائنا و‌أبنائکم و‌نسائنا و‌نسائکم و‌أنفسنا و‌أنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه اللّه على الکاذبین. (آل عمران،3/61) با کسانى که با تو در امر نبوت مجادله می‌کنند، بگو بیایید پسران و زنان و نفوس خویش را بخوانیم وتضرع کنیم. آن‌گاه لعنت خدا بر دروغ گویان.

طبق احادیث متواتر و مشهور میان شیعه و سنى که قریب به اجماع و اتفاق است در روز مباهله، مسیحیان نجران، پیامبر را مشاهده کردند در حالى که حسنین و فاطمه وعلی‌(ع)، همراه او بودند و به سوى مکان مورد نظر می‌آمدند.

در این آیه، نسائنا، منحصر به حضرت فاطمه‌(‌س) شده است. با این‌که زنان و همسران پیامبر در حجره‌هاى آن حضرت بوده‌اند و زنان بزرگ دیگرى مانند: صفیه و ام هانى و دیگران، وجود داشتند، هیچ‌کدام به این مباهله دعوت نشدند.

زیرا مباهله (ابتهال و نفرین کردن) با نصاراى نجران یک کار عادى نیست و تنها افراد معصوم، صلاحیت آن را دارند.

صحنه مباهله، از لحظات حساس تاریخ اسلام است و حضور در این صحنه، ایمان و اعتقاد خاصى را می‌طلبد.

پیامبر‌(ص) براى حضور در این صحنه از میان زنان، تنها، فاطمه را انتخاب می‌کند؛
( 155 )


یا از آن روى که فاطمه به منزله امتى از زنان است، درست همان گونه که ابراهیم خود به تنهایى یک امت بود.یا، این‌که او، محبوب‌ترین افراد، در نزد پیامبر بود. و یا چون درمیان زنان مسلمان، تنها فاطمه بودکه مصداق زنى بود با یقینى تام که می‌توانست قدم در این صحنه بگذارد. اما حق این است که فاطمه هم یک امت بود، هم محبوب‌ترین زنان در نزد رسول خدا‌(ص) و هم تنها زنى بودکه می‌توانست تکمیل کننده گروهى باشد که به حقیقت و بر حق بودن مسلمانان، یقینى کامل دارند و نیز محور اصلى اتصال آن گروه به رسول خدا‌(ص) باشد. زیرا آنان شوهر و فرزندان او بودند.

این‌که پیامبر، فاطمه را در این درگیرى اجتماعى ـ اعتقادی، احضار می‌کند و او را در چنین مخاطره‌اى قرار می‌دهد (خود) نمونه‌اى بارز و سرمشقى عینى است، براى تمام زنان عفیفى که داراى اعتقادات حقند و پیرو صادق راه اویند، بر این‌که شجاعانه در چنین صحنه‌هایى حاضر شوند.

و نیز این نمایش به منزله دلیل عینى و ملموس است بر جایگاه والاى زهراى مرضیه، نزد پیامبر خدا و عدم برابرى هیچ زنى با او درمقام و رتبه خاصى که دارا بود.
5. آیه مودت

ذلک الّذى یبشّر اللّه عباده الّذین ءامنوا و‌عملوا الصّالحات قل لا أسألکم علیه أجراً الاّ المودّه فى القربى و‌من یقترف حسنه نزد له فیها حسناً إنّ اللّه غفور شکور. أم یقولون افترى على اللّه کذباً.(شوری،42/23و24) این همان است که خداوند به بندگانش که ایمان آورده‌اند و کارهاى شایسته کرده‌اند؛ مژده می‌دهد، بگو براى آن کار از شما مزدى نمی‌طلبم مگر دوستدارى در حق اهل بیتم و هر کس کار نیکى کند در آن برایش جزاى نیک بیفزاییم چرا که خداوند آمرزنده قدردان است. یا می‌گویند پیامبر خدا دروغ بسته است….

ابن عباس درباره شأن نزول آیات فوق که به آیات مودت، شهرت یافته، ‌گوید:

چون اسلام پس از هجرت پیامبر به مدینه، استحکام یافت، انصار گفتند: نزد پیامبر برویم و بگوییم در گرفتاری‌هایى که پیش می‌آید، اموال ما در اختیار تو است و می‌توانى در جهت پیشبرد دین از آنها استفاده کنى. آیه شریفه، نازل شده و پیامبر آن را در پاسخ آنان، تلاوت فرمود. منافقان مانند همیشه که در صدد تضعیف رسول خدا‌(ص) بودند اظهار داشتند: او در همان مجلس
( 156 )


این سخن را ساخت تا ما را پس از خود، نزد خویشانش ذلیل و خوار، گرداند.

آن‌گاه آیه دوم نازل شد که آیا بر خداوند دروغ و افتراء می‌زنید؟10

از نظر ادبى تفاوتى بین این‌که استثنا در آیه (إلا المودّه فى القربى) متصل باشد یا منقطع، وجود ندارد11 اگر استثنا متصل باشد بدین معناست که:« من پاداشى از شما نمی‌خواهم جز دوستى اهل بیتم.» و اگر منقطع باشد12، بدین معناست که «دوستى اهل بیت پیامبر، اجرى براى پیامبر نیست. چرا که بهره این دوستی، نصیب مسلمانان و دوستداران اهل بیت آن حضرت است و بدین وسیله چنین خواسته‌اى از سوى رسول خدا‌(ص) در راستاى دعوت مردم به دین است.»13

باید دید این چه مودتى است که هم سنگ، هم کفه و هم وزن اجر رسالت است. مودت گروهى که بر سر سلسله آنان زهراى مرضیه، محبوبه امت، است. همان بانویى که پیامبر درباره‌اش فرمود:

یا حسن و یا حسین انتما کفتا المیزان، فاطمه لسانه و لاتعدل الکفتان إلاّ باللسان، ولا یقوم اللسان إلاّ على الکفتین.14

اى حسن و حسین شما دو کفه ترازویى هستید که فاطمه، شاهین آن است و کفه ترازو در حال تعادل قرار نمی‌گیرد مگر به وسیله شاهین آن و شاهین، استوار نمی‌شود مگر بر دو کفه ترازو و…

در این کلام، زهرا، تنظیم کننده و برقرار کننده تعادل در این کانون معرفى می‌شود.
6. آیات ابرار

إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً. عیناً‌یشرب بها عباد اللّه یفجّرونها تفجیرا. یوفون بالنذر و‌یخافون یوماً کان شرّه مستطیراً. و‌یطعمون الطعام على حبّه مسکیناً و‌یتیماً و‌أسیراً. إنّما نطعمکم لوجه اللّه لا نرید منکم جزاء و‌لا شکوراً. إنّا نخاف من ربّنا یوماً عبوساً قمطریراً. (انسان،76/5 ـ10)

ابرار در آخرت از جام‌هاى بزرگ لبریز بهشت که چون کافور، سرد و دلپذیر است، می‌آشامند و آن کافورها، خوشبوى و شیرین است. این آب، آمیخته است به آب چشمه‌اى که براى بندگان خاص خود خلق شده و هر کجا بخواهند، آن کاسه‌ها حاضر است و در قصرها مهیا است. این آب گوارا مثل این است که در عمارات و ابنیه بهشت،
( 157 )


همیشه جریان دارد و در اختیار بنده‌هاى وفادار خداست. اینان به نذر خود وفا کرده و اطاعت خدا کرده و از روزى که محنت آن، آشکار است، می‌ترسند. اینان در راه خدا به مسکین و یتیم و اسیر، اطعام می‌کنند و به زبان حال می‌گویند: ما براى خدا، اطعام کردیم، و از شما جزا و تشکرى نمی‌خواهیم. ما از پروردگارمان در روزى که چهره برافروخته و در هم کشیده است، می‌ترسیم.

از مسلمات فریقین است که این آیه در مورد حضرت زهرا‌(س) و شوهر و دو فرزندش نازل شده است. به اتفاق مفسّران، آیات این سوره در مدینه در هنگام کسالت حسنین‌(ع) نازل شد که درباره نذر فاطمه‌(س) و علی‌(ع) براى سلامتى حسنین‌(ع) بود. علامه امینی، در الغدیر، نام سى و چهارتن از کسانى که شأن نزول این سوره را داستان مذکور، دانسته‌اند، ذکر کرده‌است.15

در این مختصر، مجال پرداختن به دقایق تفسیرى و جزئیات آنچه در این سوره آمده، نیست و تنها به ذکر این نکته لطیف ازسوى آلوسی، مفسّر اهل‌سنت، اکتفا می‌شود که:

در این سوره، سخنى از «حورالعین» که در سوره‌هاى دیگر از آن به عنوان یکى از نعمت‌هاى بهشتى یاد شده، به میان نیامده است و چه بسا این ناگفتن، به حرمت نور چشم رسول خدا‌(ص)، حضرت فاطمه زهرا (س) باشد که سوره در فضیلت او وخانواده‌اش و نعمت‌هایى که در بهشت از آن بهره‌مند خواهد شده، نازل شده است.16
7. آیه التقاء بحرین

این آیه از جمله آیاتى است که علاوه بر معنا و تفسیر ظاهری، به حکم تفسیر باطنى بر آن حضرت منطبق است:

مرج البحرین یلتقیان. بینهما برزخ لایبغیان. یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان. (الرحمن، 55/19ـ22)

غالب مفسّران و محدثان و مورخان فریقین، معتقدند که شأن نزول این آیات درباره تلاقى بحر نبوت و ولایت و درباره حضرت فاطمه‌(س) و علی‌(ع) است.

علامه بحرانی، دوازده روایت که بعضى از آنها از طریق اهل سنت نقل شده،
( 158 )


ذکر می‌کند که مراد از «بحرین» على و فاطمه هستند که هیچ گاه بر یگدیگر، بغى و سرکشى نمی‌کنند.17

در تفسیرى از ابن عباس نقل شده که:

برزخ میان آن دو، مهر و محبتى است که از بین رفتنى نیست و همین مهر و محبت، مانع سرکشى هر کدام، نسبت به دیگرى است.

دربار الهی، بر اساس نبوت و ولایت مطلقه، با بندگانش، تماس حاصل کرده و مشعل هدایت برافروخته است و این سلسله که فرد اتم و اکمل آنها، حضرت رسول و خاندان عترتند، دربار روحانیت ربوبى را تشکیل داده و واسطه فیوضات غیبى هستند.

همان طور که عالم طبع از ترکیب و تجزیه و تحلیل عناصر و موالید، دائماً در ایجاد وجود است، در عالم انسانیت و معنویت نیز این ارتباط در بین ارواح مجرده که در ابدان مختلفه بروز و ظهور می‌کنند، تجلى کرده، از آن تلاقی‌ها، عناصرى ممتاز به دست می‌آورد، از آن جمله، تلاقى اقیانوس محیط نبوت با دریاى عمیق ولایت است که به وسیله مهد عصمت و طهارت، تلاقى کرده و از آن گوهرهایى گرانبها که براى همیشه مورد استفاده بشر می‌باشد به وجود آمده است.

چنان‌چه در ابتداى این مقاله گفتیم آیاتى که در قرآن کریم، پیرامون وجود پنج تن و فاطمه زهرا‌(س) است، بسیار می‌باشد که ما در این مقال تنها به ذکر چند نمونه از آیات، پرداخته و بررسى کامل‌تر را به علاقمندانش واگذار می‌کنیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. رحمانى همدانی، فاطمه الزهراء بهجه قلب مصطفی‌(ص).

2. ابو‌الحسن على بن احمد الواحدى النیشابوری، اسباب النزول/307؛ جلال الدین سیوطی، الدر‌المنثور فى التفسیر بالمأثور، 6/204.

3. ابن منظور، لسان العرب/36.

4. طبرسی، مجمع البیان فى علوم القرآن، 5/549.

5. علامه طباطبایی، المیزان، 7/370.

6. امام فخر رازی، التفسیر الکبیر، 32/122.

7. سید جواد ورعی، کوثر، محبوبه است/63؛ ماهنامه پیام زن، سال ششم شماره68، آبان 1376ش.

8. منیره گرجی، نگرش قرآن به حضور زن در تاریخ انبیا/172.

9. شیخ عزیز اللّه عطاردی، مسند فاطمه زهرا/281.

10. زمخشری، کشّاف، 4/230؛ اسباب النزول/251.

11. علامه سید عبد‌الحسین شرف الدین، کلمه الغراء فى تفضیل الزهراء/73.

13. کوثر، محبوبه است/65.

14. على بن عیسى أربلی، کشف الغمه، 2/129.

15. علاّمه امینی، الغدیر، 3/107؛ به بعد.

16. آلوسی، روح المعانی، 29/157.

17. علامه بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، 4/265. 


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی

امام جمعه موقت تهران آیت الله بهجت را رجلی الهی دانست و گفت :‌ ایشان بدنشان اینجا بود، اما قلب ایشان اصلا به این دنیا آشنا نشد و محرمیتی با این دنیا پیدا نکرد. جسمشان اینجا بود، اما مامور آن دنیا بود.
به گزارش خبرآنلاین حجت الاسلام صدیقی در گفت وگو با وطن امروز درباره ابعاد شخصیتی آیت الله بهجت چنین می گوید :

• قبل از به دنیا آمدن آیت‌الله بهجت، پدر ایشان به بیماری سختی دچار شده و در زمان بیماری، صدایی می‌شنود و کسی به ایشان می‌گوید که محمدتقی در راه است. همین امر نشان می‌دهد که آیت‌الله محمدتقی بهجت ذخیرهًْ‌‌الله است و گوهر خاص و نایابی است که خداوند عطا کرد.

• مرحوم آقای بهجت قبل از 18 سالگی به درجه اجتهاد رسیدند.

• با یک واسطه از شیخ عباس قوچانی نقل می‌کنند که محضر استادمان میرزاعلی آقای قاضی بودیم، استاد فرمودند شیخ محمدتقی بهجت نامه‌ای نوشته و در این نامه مساله‌ای را سؤال کرده است. اگر کسی 3 روز روح را از بدن خارج کند حال که روح به بدن باز‌گردد آیا باید قضای نماز را به جای آورد؟ استاد بیان کردند که من مطمئن هستم این کار، کار خود شیخ محمدتقی بهجت است و ایشان سیر ملکوتی داشته است.

• ایشان در نماز، نماز نمی‌دید، بلکه خدا را می‌دید. وقتی نماز می‌خواند 3 روز بدنش خسته بود. عده‌ای می‌گفتند ما نگران نماز آقا بودیم و درخواست داشتیم که از نماز مستحبی خود کم کنند. یکی از مراجع قم بیان می‌کردند که آیت‌الله بهجت نقال نیست و هرچه می‌گوید جزو جانش است.

• در آن زمان که مبارزه با شاه باب نبود، جمعی آمده بودند خدمت مرحوم آیت‌الله بروجردی و اعلام آمادگی کرده بودند که اگر ایشان دستور دهند، حاضرند علیه شاه قیام کنند. آیت‌الله بروجردی از این امر استقبال نکرده بودند و اجازه چنین حرکتی را نداده بودند. بعدها در جمعی فرموده بودند «با فرض اینکه شاه از سلطنت خلع شد، چه کسی را می‌توانیم برای اداره مملکت معرفی کنیم.» لذا دلیل عدم حمایت ایشان از این حرکت، این احساس بود که شخصی برای جایگزینی شاه نداریم. مرحوم آقای بهجت همان زمان فرموده بودند «چرا نمی‌توان کسی را پیدا کرد؟ با توکل بر خدا و پس از شروع حرکت و سقوط شاه، شخص جایگزین او پیدا می‌شود» لذا در اوج عرفان و فقاهت، مسائل سیاسی آن زمان را دقیقا رصد کرده و از حرکت‌های ضد شاه حمایت می‌کرد.

• آیت‌الله بهجت به علت علاقه وافری که به امام خمینی داشتند از ابتدای نهضت همراه ایشان بودند. متقابلا علاقه امام به آیت‌الله بهجت نیز فوق‌العاده بود. حضرت امام می‌گفتند که آقای بهجت صاحب موت اختیاری است و قدرت خلع دارد و می‌تواند روح را از بدن خودش خارج کند.

• اطرافیان امام (ره) مثل آقای مسعودی نقل می‌کردند، امام آن روزی که بنا بود به دیدار آیت‌الله بهجت بروند ذوق و شوقی وصف‌نشدنی داشتند و وقتی وارد اتاق محقر آقای بهجت ‌شدیم، امام با نگاهی که به ما ‌کردند، ‌فهمیدیم که ایشان دوست دارند خلوت بشود و 2 نفری با هم سخن بگویند و اینکه میان این عاشق و معشوق چه می‌گذشت، خود و خدایشان می‌دانند.

• مرحوم آقای بهجت در زمان بیماری حضرت امام، خیلی برای شفایشان دعا کردند، ایشان می‌فرمودند: «در حال تعقیبات نماز صبح بودم که مکاشفه‌ای برایم پیش آمد؛ امام با صورت نورانی و در حال تبسم از جلوی من رد شدند.

• ایشان مسیرشان و عادتشان این بود که در امور مدیریتی کشور دخالت نمی‌کردند که این خودش تقویت مدیریت کشور و رهبری بود. ولی دلسوزی و دعایشان را داشتند و در خلوت‌ها،‌ آنچه لازم خیرخواهی بود به آقایان می‌فرمودند.

• در جریان فتنه 18 تیر، آقازاده مقام معظم رهبری با مرحوم آقای بهجت دیداری داشتند. آیت‌الله بهجت به آقازاده رهبر انقلاب فرمودند، به پدر سلام برسانید و بگویید محکم در جای خودش بنشیند، دشمنان می‌خواهند پدر شما را از جایگاهش بلند و ضربه‌های سنگینی را به نظام وارد کنند.

• منبع موثقی از آیت‌الله بهجت نقل کردند که ایشان در خواب دیدند که حضرت امام زمان(عج) در مجلسی حضور داشتند،‌ علمای بزرگ اسلام هم در خدمت آقا امام زمان(عج) بودند،‌ آیت‌الله خامنه‌ای وارد شدند و امام زمان (عج) جلوی پای ایشان تمام قد بلند شدند و برای ایشان جایی برای نشستن باز کردند.

• در خواب یا مکاشفه‌ای ایشان خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده بودند و به مقام معظم رهبری پیغام دادند که خطری را نسبت به انقلاب پیش‌بینی کرده‌اند و توصیه صدقه و دعاهای خاص را به ایشان کردند و فرمودند، آنچه از من ساخته بود نیز انجام دادم.


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, توسط میثم ابراهیمی